دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
به دلیل باگ های بلاگیکس مورد عنایت قرار گرفتم🤧 پس لایک و کامنت رو لطفا بدین!🔪
دوست پسر تصادفی من یک بی سروپا است!!!
مرینت دختری بامزه و مهربون و دست و پا چلفتی که همسایه ی طبقه ی پاییزیتون فکر می کنن که مرینت عاشق پسرشون که نامزد داره هست یه روز توی فروشگاهی که مرینت توش کار میکنه....
متاسفانه سر من یکی اتقدر شلوغ شده که وقت نمی‌کنم رمانم رو بنویسم انشاء الله که در آینده براتون میارمش!
و البته اینجا از یکی از دوست هامون یک رمان رو براتون منتشر می‌کنم که خیلی هم رمان جالبیه...
کاور هم مال رمانه! و نامش نیز گویاست!
داستانش هم گفتنیه... به زودی پارت اول رو براتون می‌گذارم...
بزنید ادامه مطلب دم در بده😁😁
بی برو بگرد میرم سر اصل مطلب!
گوشی‌ای من رمان اسارت رو داشتم، خراب شده و روی تنظیمات کارخونه رفت و بنابراین کل رمان پریده... (هلاکیدم!) متاسفانه رمان اسارت یک رمان قدیمی و من نمی‌تونم بازنویسیش کنم...
بخاطر همین رمان دیگه‌ای رو جای اون رمان اسارت می‌نویسم و براتون حاضر می‌کنم، چون جدا توانش رو ندارم... و اون رمانی که من میگم چند فصل رو نوشتم و نیاز به کمی تغییرات داره...
التبه ممکنه... بازنویسیش کنم! (البته اگر حمایتی درش شود!)
ولی احتمالا حالا حالا نتونم بیام چون مدرسه و درسام دست و بالم رو بستن و بخواییم رو راست باشیم نمره هام افت کردن... (بله متاسفانه! تنها نمره بالام انضباط بوده که شده ۱۹😑🗿)
و گلایه‌ای که دارم اینکه... چرا این وسط منم که خودم رو به آب و آتیش می‌زنم؟! (لطفا فعالیت کنید!🙏)
