اسارت³ 🍷💉

07:26 1402/06/26 - 𝚋𝚎𝚐𝚘𝚗𝚒𝚊 𝚁𝚎𝚡

پارت سوم


پارت۳
خانم بوستیه:دست نگهدار سولینا و با اخم نگاش کردم
جناب:قهقه ای بلند سر دادم و گفتم دیگه کار از کار گذشته یک زبون دیگه به کلکسیون زبونا اضافه شد و حتی از دست تو هم کاری بر نمیاد کارولینا
خانم بوستیه(همون کارولینا):ها باورم نمیشه و دستمو جلوی دهنم‌ گرفتم باورم نمیشه که انقدر وحشی و عوضی هستید
جناب:حد خودتو بدون کارولینا حالا که سولینا کار درستو کرد درسته سولینا و بهش لبخند زدم
سولینا:شرمسار برگشتم و نگاشون کردم بعد چهرم به حالت عصبی شد و همینطور که با چاقو ور میرفتم گفتم نمیدونم
جناب:چی؟؟؟؟؟نمیدونی و فورا رفتم سمت دختره زبانشو تو دستم گرفتم یک زخم کوچیک فقط شده بود این یعنی چییییییییییییسیییی
کارولینا:این یعنی حق نداری به این دختر آسیب بزنی و دستشو گرفتمو بردم
سولینا:حتما کار یکی از این دخترا ی عوضی بوده من که فکر میکنم کار دلیاست
مرینت:با دیدن الیا خدمتکار شخصی بانو کارولینا که یک زمانی مثل ما یک اسیر بود بالا و پایین پریدم اون فقط سرش پایین بود و زیر لب میخندید
اخ اخ زبونم
الیا:دستمو گذاشتم پشتش ببخشید تقصیر منه که خنجرهای قدیمیمون یکم زنگ زدن
مرینت:بله......وایییییییییی تو اینکارو کردی و بالا پایین پریدم
الیا:هیسسسسس بفهمن جای تو زبونو منو میبرن اره یک رنگ بهشون زدم لو نرم میدونستم اون موقع گیر میافتی
کارولینا:خیلیخب اومدم و یک شیر خنک به دستش دادم
مرینت:متشکرم

آخ آخ با گریه باور کنید من اینکارو نکردم
سولینا:آستینامو پایین زدم عععععععع نکردی اره من توی افعی رو میشناسم و همینطور که رویه تخت بسته بود تویه کف پاش سوزن فرو کردم جیغ گوش خراشی زد
جناب:همینطور که سیگار دود میکردم سیگارو انداختم پایین و له کردم اه سولینا از سروصدا خوشم نمیاد و پشت کردم
سولینا:ازمایش جناب؟
جناب:سکوت کردم
دلیا:التماست میکنم جناب پابوس دخترتون و بانو مارلین هستم التماس میکنم
سولینا:سرنگ و گرفتم و به سمتش رفتم
دلیا:بانوووووووووووووو خواهش میکنممممممم جناببببببببب و جیغ زدم...

***

منبع در روبیکا:

@pkjhbbm

 

ادامه دارد...