اسارت¹⁷ 💉🍷

15:30 1402/07/25 - 𝚋𝚎𝚐𝚘𝚗𝚒𝚊 𝚁𝚎𝚡

پارت هفدهم

پس از چندی... دوباره آمدم! 

بدبختانه امتحان دارم و اگر نمره خوب بگیرم دوباره با دو پارت می‌خوام خدمتتون! (پس دعا کنید زیاد بگیرم!)

بگذریم و مهم تر رمان! ببینیم چی میشه!


پارت۱۷
مرینت: با سر روی تخت فنری فرود اومدم شانس اوردم فنری بود وگرنه قطعا گردنم میشکست. عصبی گفتم "هی!"
تازه متوجه شدم زیپ پیرهنمو یادم رفته ببندم🔞 فلیکس با یک پوزخند کنار در دست به سینه ایستاده بود چیکارم داشتی
فلیکس:"عسل خانم چند وقته منتظرتم سری به ما نمیزنی قناری"
مرینت:"دلیلی نمیبینم بهتون سر بزنم" و بلند شدم 
فلیکس:"ای وای قناری این لباسا از کجا اومده؟"
مرینت: "بتوچه"
فلیکس: "دوست ندارم کارت به زیرزمین کشیده بشه"
مرینت:با اسم زیرزمین تنم به لرزه در اومد حاضر بودم هرکاری کنم تا پام به زیرزمین باز نشه افتادم رو تخت و نفس نفس زدم دستو پام سست شده بود اونم از فرصت استفاده کرد و اومد رو تخت از پشت گردنمو م•ک میزد تنم مور مور شد خواستم از خودم دورش کنم اما توانشو نداشتم خیلی قدرتمند بود جیغ و داد راه انداختم، اما اون دست بردار نبود که یکهو برق یک چیزی چشمامو کور کرد برق چیزی تیز که باعث شد فلیکس بلند شه
فلیکس: "مثل اینکه سرت رو تنت سنگینی میکنه؟"
کاگامی:"ببین من دار و ندارمو از دست دادم برام فرقی نمیکنه سرمم از دست بدم"
فلیکس: سر تا پاشو ورانداز کردم با کنایه خنده ای سرد کردم "مثل اینکه هنوز ما باهم کارا داریم"
کاگامی: "کارداری میتونی به بابا جونت بگی خوب واست فراهم میکنه"
فلیکس: "چراه وقتی لغمه حاضر اماده جلومه از بابام لغمه بخوام؟"
کاگامی:"خوش ندارم جیغ و داد مرینت دوباره بلند شه اون موقعست که باید سند بیارن از زیر دستو پام ازادت کنن"
فلیکس:(منظور دار گرفت🔞)"جونننننننننممممممممم چه بهتر که زیر دستو پای شما باشیم"
کاگامی:در حدی بهم نزدیک شد که نفسام سپر نفساش میشد
فلیکس:لبامو رو لباش گذاشتم
کاگامی:با کله رفتم تو دماغش از درد دماغشو گرفت "تا تو باشی از این غلطا نکنی" و داد زدم "دفعه بعد جوری صورتتو بهم میریزم تا دیگه دخترا نگات هم نکن" و دست مرینتو گرفتمو رفتم بیرون
اممممم یکی هست که دنبالت میگرده‌......